منیم نازلی ملکلریم

سلام به دو فرشته زيبا كه من با نعمت وجودشون مادر نام گرفتم   چهارشنبه روز مادر بود و فرداش روز معلم سويل هم واسه معلمش روز معلمو برد حالا بگم از اقا بابا كه باهاش قهر بودم چرا؟ چون اقا ساعت 5 بهم اس ام اس فرستاد ولی اس ام اسش خيلي قشنگ بود و باعث شد زود از دلم در بياد سويل جون هم واسم يه كارت پستال خوشگل درست كرده بود بابايي با دست خالي اومد ولي بعدا مشخص شد كه اقا چند وقت پيش يه سرويس ناهار خوري جايي خوشش اومده رفته بخره معاملشون نگرفته و حالا قراره با هم بريم يه جاي ديگه پسند كنيم بخريم(البته اگه نظرش عوض نشد ) خلاصه اگه نگرفت هم خودش ميدونه اس ام اش از هر كادويي واسم با ارزشتره ديروز پنجشنبه  عزيز جونو كه به انتخا...

سلام كوچولوهاي من داشتم مطلب روز مادر و واكسن ارازي ميذاشتم طبق معمول داشتم تموم ميكردم كه نميدونم چي شد پاك شد حالا هم خسته ام ديروز تا ساعت 3 با راز بيدار بوديم خوابم مياد ميرم بخوابم فردا حتما مينويسم    ...

...

  مادر؛ روسری ات را بردار تا ببینم، بر  شبِ  موهایت؛ چند زمستان برف نشسته است؛ تا من به بهار رسیده ام ...! مادرم را هیچ وقت ندیدم که پرواز کند؛ زیرا به پایش؛ من را بسته بود؛ پدرم را؛ و همه ی زندگیش را ... حديث از خــــــــــــــاتم پيغمبـــران است         كه جنّت  زير  پـــــــــاي مادران است بزن  بر پاي مــــــــــــــادر بوسه از شوق         كه   خاك پــــــاي او رشك جنان است گرچه در  عالم  پد ر دارد  مقامي ارجمند   ...